آنکه...

آن کس که می گفت دوستم دارد

عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد

رهگذری بود که روی برگ های خشک پاییزی راه می رفت

صدای خش خش برگ ها همان آوازی بود که من گمان می کردم

می گوید:

دوستت دارم
Thinking Of You !

نظرات 2 + ارسال نظر
نفیسه جمعه 7 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:10 ب.ظ

ghabool daram in jomlehaee roo ke neveshti, bazi vaghta kasaee miyan too zendegi adam ke vaghean hichkas nistan, va adam fekr mikarde hame chizan !!

ماریا یکشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 12:23 ق.ظ

سلام
مرسی خیلی قشنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد