چه عذاب بزرگی است
وقتی که من تمام تنهایی را
به دوش می کشم
و سخت ترین لحظه های انتظار را
با شکیبایی خود قسمت می کنم.
آرزوی محالی ست
درک دستهای تو
از انتهای تنهایی ستاره های چیده شده
و سفره های خالی احساس
که مهربانی سایه ها
رنگینش کرده است
تو حتی
از فکر این عذاب هم عاجزی
و من هر روز
تحلیل می روم ....
           
نظرات 2 + ارسال نظر
حسین جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:18 ق.ظ

سلام
اتفاقی اومدم خیلی حال کردم

نفیسه یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 06:34 ب.ظ

faghat mitonam begam :((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد